كميته داوران جايزه بوكر عربی چهارشنبه 9 ژانويه (20 دی) آثار راه يافته به فهرست نهايی نامزدهای اين جايزه را اعلام كرد. از ميان شانزده رمان برگزيده در مرحله اول، شش رمان به فهرست نهايی راه پيدا كردند.-
«جناب آقای وزير» نوشته حسين الواد
حسين الواد پژوهشگر تونسی و استاد دانشگاه در رشته زبان و ادبيات عربی است. او متولد 1948 است و تأليفهای مختلفی از او درباره ادبيات عربی قديم و معاصر و نيز ادبا و شعرای عرب منتشر شده است. كتاب «رايحه شهر» او در سال 2010 برنده جايزه ادبی كومار تونس شد.
حسين الواد تأليف رمان «جناب آقای وزير» را از چند سال قبل از انقلاب تونس آغاز كرد و بدون شک در نگارش آن از فساد دولت حاكم و خانواده سلطنتی الهام گرفته است.
داستان از انتشار يک نسخه خطی آغاز میشود. در اين نسخه خطی شرح دفاعيه يكی از وزرا كه از سوی حكومت متهم شده و وكلا حاضر به دفاع از او نيستند آورده شده است. او در اين نسخه ماجرای خود را با پسر خالهاش كه سمت نخست وزيری را بر عهده داشت مینويسد. او مینويسد كه اين نخست وزير فاسد با سوءاستفاده از وضعيت نابسامان اقتصادی او به عنوان يك معلم، او را به نابودی سياسی كشاند و منصب وزير منابع طبيعی را به او سپرد.
اين مرد پس از به دست گرفتن پست وزارت، از يک مخالف به مدافع نظام تبديل میشود و با وجود آن كه پيش از اين با فعاليت سنديكاها موافق بود، در منصب وزير تبديل به دشمن سازمانهای كارگری میشود. كار او در اين رمان به جايی میرسد كه دوستان مبارز سابق خود را كه در اعتراض به مسألهای اعتصاب كردهاند «بدخواهان دولت» میخواند.
رمان «جناب آقای وزير» با وجود پرداختن به فساد سياسی، از فساد اخلاقی رايج در يك نظام تک حزبی نيز غافل نمیماند و از هرزگی اخلاقی در كاخ حكومت و وزارتخانهها به موازات هرزگی سياسی ياد میكند. رمان حسين الواد كه نوع تازهای از رمان سياسی در تونس به حساب میآيد، در بيش از 250 صفحه به روند سرنگونی ارزشها در مقابل سيطره مال میپردازد.
«ای مريم» نوشته سنان أنطون
سنان أنطون كه در سال 1967 در بغداد به دنيا آمده از ادبای عرب مهاجر است كه اكنون در آمريكا زندگی میكند و از سال 2005 به عنوان استاد زبان و ادبيات عربی در دانشگاه نيويورک مشغول کار است. او يك فعال ادبی و هنری است كه چند رمان و كتاب شعر نوشته و فيلم مستند «درباره عراق» را نیز توليد كرده است. او با كتاب «ای مريم» كه سومين رمانش است به زندگی همراه با درد و رنج مردم عراق میپردازد و در اين ميان نگاهی هم به مسيحيان اين كشور دارد.
سنان انطون در «ای مريم» در دايره زمانی كوتاه كه اين داستان اتفاق میافتد به گستره تاريخ عراق، دايره زمانی خود را گسترش میدهد تا از نسلهای پی در پی عراق كه تجارب تلخ و شيرينی داشتهاند بگويد و بر نسل كنونی اين سرزمين كه جز درد و رنج و بمباران و آوارگی و كشتار هويت خود چيزی را تجربه نكردهاند تمركز كند.
در اين رمان با دوشخصيت اصلی مواجه هستيم؛ يكی «يوسف» كه پيرمردی هفتاد و چند ساله است و ديگری «مَها» كه سی و چند سال بيشتر ندارد. مها كه از انفجار يک كليسا در عراق به طرز عجيبی جان سالم به دربرده اكنون به خانه يوسف پناه آورده است. او در دوره جنگ دوم خليج فارس به دنيا آمده و خانوادهاش در جنگهای نامنظم داخلی آواره شدهاند. از سوی ديگر دايیاش را به جرم مسيحی بودن از دست داده و با فرزندش هم در يک حمله جهادی خداحافظی كرده است.
مَها با اين شرايط زندگی مهمان پيرمردی است به نام يوسف كه خاطرات خود را از عراقی زيبا كه نه جنگ طايفهای در آن بود و نه ويرانی بازگو میكند و از عشق و همبستگی و تمدنی به كهنسالی نخل از تمدن بابل تا كنون میگويد.
چند دستگیهای طايفهای در عراق، موضوعی است كه سنان أنطون برای شكلدهی به يك رمان از آن استفاده میكند و در اين ميان از رنج مسيحیها در عراق میگويد كه با انفجار كليسای «سيدة النجاة» در بغداد به اوج خود میرسد.
«من، او و زنان ديگر» نوشته جنی فواز الحسن
جنی فواز الحسن نويسنده و روزنامهنگار جوان لبنانی است كه سال 1985 به دنيا آمد. او علاوه بر نوشتن مقاله برای روزنامهها، متنهای ادبی و داستانهای كوتاه خود را در هم در مطبوعات به ويژه ضميمه فرهنگی روزنامه النهار و مجله فرهنگی بحرين منتشر كرده است. نخستين رمان او با عنوان «آرزوهای ممنوع» در سال 2009 منتشر شد و با رمان «من، او و زنان ديگر» توانست خود را در زمره نويسندگان برتر رمان عربی نشان دهد.
ترکیب عنوان «من، او و زنان دیگر» از «من» به عنوان راوی زن داستان و «او» در نقش زنی که حکایت او گفته میشود و «زنان دیگر» به عنوان شخصیتهای زن دیگری که گاه از آنها نام برده میشود و گاه تلویحا به آنها اشاره میشود تشکیل شده است. در عنوان عربی داستان، این سه بخش هر سه با «و» به هم مرتبط شدهاند و نویسنده با این کار همه آنها را در یک دایره قرار داده است. عنوان رمان حکایت از آن دارد که بین زنانی که نویسنده از آنها یاد میکند تفاوتی وجود ندارد و حتی اگر جهان آنها و شرایط آنها تغییر پیدا کند، مشکلات آنها مشترک است.
«سحر» راوی داستان است. او زندگی خود را به عنوان یک زن روایت میکند؛ زنی که با واقعیتی که در آن زندگی میکند بسیار فاصله دارد و گویی که او روزی تصور چنین واقعیتی را هم نداشته است. گره اساسی در درون شخصیت اصلی داستان است و در واقع بین درون او و عالم بیرون یا بین فرد و گروه و یا بین «من» و «دیگران» نهفته میشود.
سحر که از پدری کمونیست و مادری سنتگرا به دنیا آمده به دنبال آن است که با ازدواج با فردی که شبیه پدرش نیست از واقعیت خود فرار کند و قصد آن دارد تا خودش هم زنی شبیه مادرش نباشد اما واقعیت طور دیگری رقم میخورد و سحر برخلاف آن چه فکرش را میکرد به وضعیت مادرش شبیه میشود. در این داستان با شخصیت دیگری به نام «هاله» رو به رو میشویم که سحر خود را با او مقایسه میکند. هاله همان زن آزادی است که سحر همیشه آرزو میکرد جای او باشد، اما او هم مشکلات خاص خود را دارد.
در این داستان سحر میخواهد به جای هاله باشد و هاله خود را به جای فرح میبیند و فرح هم شاید اگر داستان ادامه پیدا میکرد خود را جای زن دیگری میگذاشت. آن فضایی که نویسنده در رمان خود آن را ترسیم کرده فضایی است که در آن زنانی که با هم در اندوهها و آرزوها و ناامیدیهای شان مشترکاند واقعیت خود را به گونهای دیگر تصور کرده و خود را در جایگاه زنی دیگر فرض میکنند.
منبع: الجزيره.نت، مجله لها
نظر شما